ماده 1
کلیه کارفرمایان، کارگران، کارگاهها، موسسات تولیدی، صنعتی، خدماتی و کشاورزی مکلف به تبعیت از این قانون میباشند.
ماده 2
کارگر
از لحاظ این قانون کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حق السعی اعم
از مزد، حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار میکند.
ماده 3
کارفرما
شخصی است حقیقی یا حقوقی که کارگر به درخواست و به حساب او در مقابل
دریافت حق السعی کار میکند. مدیران و مسئولان و به طور عموم کلیه کسانیکه
عهده دار اداره کار کارگاه هستند نماینده کارفرما محسوب میشوند و
کارفرما مسئول کلیه تعهداتی است که نمایندگان مذکور در قبال کارگر به
عهده میگیرند. در صورتیکه نماینده کارفرما خارج از اختیارات خود تعهدی
بنماید و کارفرما آن را نپذیرد در مقابل کارفرما ضامن است.
ماده 4
کارگاه
محلی است که کارگر به درخواست کارفرما یا نماینده او در آنجا کار
میکند، از قبیل موسسات صنعتی، کشاورزی، معدنی، ساختمانی، ترابری،
مسافربری، خدماتی، تجاری، تولیدی، اماکن عمومی و امثال آنها. کلیه
تاسیساتی که به اقتضای کار متعلق به کارگاه اند، از قبیل نمازخانه،
ناهارخوری، تعاونیها، شیرخوارگاه، مهدکودک، درمانگاه، حمام، آموزشگاه
حرفه ای، قرائت خانه، کلاسهای سواد آموزی و سایر مراکز آموزشی و اماکن
مربوط به شورا و انجمن اسلامی و بسیج کارگران، ورزشگاه و وسایل ایاب و
ذهاب و نظایر آنها جزء کارگاه میباشند.
ماده 5
کلیه کارگران، کارفرمایان، نمایندگان آنان و کارآموزان و نیز کارگاهها مشمول مقررات این قانون میباشند.
ماده 6
براساس
بند چهار اصل چهل و سوم و بند شش اصل دوم و اصول نوزدهم، بیستم و بیست
وهشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اجبار افراد به کار معین وبهره
کشی از دیگری ممنوع و مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی
برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهند بود و
همه افراد اعم از زن ومرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و هرکس حق دارد
شغلی را که به آن مایل است ومخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران
نیست برگزیند. براساس بند چهار اصل چهل و سوم و بند شش اصل دوم و اصول
نوزدهم، بیستم و بیست وهشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اجبار افراد
به کار معین وبهره کشی از دیگری ممنوع و مردم ایران از هر قوم و قبیله
که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب
امتیاز نخواهند بود و همه افراد اعم از زن ومرد یکسان در حمایت قانون
قرار دارند و هرکس حق دارد شغلی را که به آن مایل است ومخالف اسلام و
مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند.
ماده 7
قرارداد
کار عبارتست از قرارداد کتبی یا شفاهی که به موجب آن کارگر در قبال
دریافت حق السعی کاری را برای مدت موقت یا مدت، غیرموقت برای کارفرما انجام
میدهد.
تبصره 1
حداکثر
مدت موقت برای کارهایی که طبیعت آنها جنبه غیر مستمر دارد توسط وزارت
کار و امور اجتماعی تهیه و به تصویب هیات وزیران خواهد رسید.
تبصره 2
در
کارهائی که طبیعت آنها جنبه مستمر دارد، درصورتی که مدتی در قرارداد ذکر
نشود، قرارداد دائمی تلقی میشود. در کارهائی که طبیعت آنها جنبه مستمر
دارد، درصورتی که مدتی در قرارداد ذکر نشود، قرارداد دائمی تلقی میشود.
ماده 8
شروط
مذکور در قرارداد کار یا تغییرات بعدی آن درصورتی نافذ خواهد بود که
برای کارگر مزایائی کمتر از امتیازات مقرر در این قانون منظور ننماید.
ماده 9
برای
صحت قرارداد کار در زمان بستن قرارداد رعایت شرایط ذیل الزامی است : الف
– مشروعیت مورد قرارداد ب – معین بودن موضوع قرارداد چ – عدم ممنوعیت
قانونی و شرعی طرفین در تصرف اموال یا انجام کار مورد نظر.
تبصره 1
اصل برصحت کلیه قراردادهای کار است، مگر آنکه بطلان آنها در مراجع ذیصلاح به اثبات برسد.
ماده 10
قرارداد
کار علاوه بر مشخصات دقیق طرفین، باید حاوی موارد ذیل باشد: الف – نوع
کار یا حرفه یا وظیفه ای که کارگر باید به آن اشتغال یابد. ب – حقوق یا
مزد مبنا و لواحق آن ج – ساعات کار، تعطیلات و مرخصیها د- محل انجام کار ه
– تاریخ انعقاد قرارداد و- مدت قرارداد، چنانچه کار برای مدت معین باشد.
ز- موارد دیگری که عرف و عادت شغل یا محل، ایجاب نماید.
تبصره 1
در
مواردیکه قرارداد کار کتبی باشد قرارداد در چهار نسخه تنظیم میگردد که
یک نسخه از آن به اداره کار محل ویک نسخه نزد کارگر و یک نسخه نزد
کارفرما و نسخه دیگر در اختیار شورای اسلامی کار و در کارگاههای فاقد شورا
در اختیار نماینده کارگر قرار میگیرد.
ماده 11
طرفین
میتوانند با توافق یکدیگر مدتی را به نام دوره آزمایشی کار تعیین
نمایند. در خلال این دوره هریک از طرفین حق دارد، بدون اخطار قبلی و بی
آنکه الزام به پرداخت خسارت داشته باشد، رابطه کار را قطع نماید. در
صورتیکه قطع رابطه کار از طرف کارفرما باشد وی ملزم به پرداخت حقوق تمام
دوره آزمایشی خواهد بود و چنانچه کارگر رابطه کار را قطع نماید کارگر فقط
مستحق دریافت حقوق مدت انجام کار خواهد بود.
تبصره 1
مدت
دوره آزمایشی باید قرارداد کار مشخص شود. حداکثر این مدت برای کارگران
ساده و نیمه ماهر یکماه و برای کارگران ماهر و دارای تخصص سطح بالا سه ماه
میباشد.
ماده 12
هر
نوع تغییر حقوقی در وضع مالکیت کارگاه، از قبیل فروش یا انتقال به هر
شکل، تغییر نوع تولید، ادغام درموسسه دیگر، ملی شدن کارگاه، فوت مالک و
امثال اینها، در رابطه قراردادی کارگرانی که قراردادشان قطعیت یافته است
موثر نمیباشد و کارفرمای جدید، قائم مقام تعهدات و حقوق کارفرمای سابق
خواهد بود.
ماده 13
در
مواردی که کار از طریق مقاطعه انجام مییابد، مقاطعه دهنده مکلف است
قرارداد خود را با مقاطعه کار به نحوی منعقد نماید که در آن مقاطعه کار
متعهد گردد که تمامی مقررات این قانون را در مورد کارکنان خود اعمال نماید.
تبصره 1
مطالبات
کارگر جزء دیون ممتازه بوده و کارفرمایان موظف میباشند بدهی پیمانکاران
به کارگران را برابر رای مراجع قانونی از محل مطالبات پیمانکار، منجمله
ضمانت حسن انجام کار، پرداخت نمایند.
تبصره 2
چنانچه
مقاطعه دهنده برخلاف ترتیب فوق به انعقاد قرارداد با مقاطعه کار بپردازد
و یا قبل ا زپایان 45 روز از تحویل موقت، تسویه حساب نماید، مکلف به
پرداخت دیون مقاطعه کار درقبال کارگران خواهد بود.
ماده 14
چنانچه
به واسطه امور مذکور در مواد آتی انجام تعهدات یکی از طرفین موقتا متوقف
شود، قرارداد کار به حال تعلیق در میآید و پس از رفع آنها قرارداد کار
با احتساب سابقه خدمت ( از لحاظ بازنشستگی و افزایش مزد) به حالت اول
برمیگردد.
تبصره 1
مدت
خدمت نظام وظیفه (ضرورت ،احتیاط و ذخیره ) و همچنین مدت شرکت داوطلبانه
کارگران درجبهه، جزء سوابق خدمت و کار آنان محسوب میشود.
ماده 15
در
موردی که به واسطه قوه قهریه و یا بروز حوادث غیرقابل پیش بینی که وقوع
آن از اراده طرفین خارج است، تمام یا قسمتی از کارگاه تعطیل شود و انجام
تعهدات کارگر یا کارفرما بطور موقت غیرممکن گردد، قراردادهای کار با
کارگران تمام یا آن قسمت از کارگران که تعطیل میشود به حال تعلیق در
میآید تشخیص موارد فوق با وزارت کار و امور اجتماعی است.
ماده 16
قرارداد
کارگرانی که مطابق این قانون از مرخصی تحصیلی و یا دیگر مرخصی های بدون
حقوق یا مزد استفاده میکنند، درطول مرخصی و به مدت دوسال به حال تعلیق
در میآید.
تبصره 1
مرخصی تحصیلی برای دوسال دیگر قابل تمدید است.
ماده 17
قرارداد
کارگری که توقیف میگردد و توقیف وی منتهی به حکم محکومیت نمیشود در
مدت توقیف به حال تعلیق در میآید و کارگر پس از رفع توقیف به کار خود
باز میگردد.
ماده 18
چنانچه
توقیف کارگر به سبب شکایت کارفرما باشد واین توقیف در مراجع حل اختلاف
منتهی به حکم محکومیت نگردد، مدت آن جزء سابقه خدمت کارگر محسوب میشود و
کارفرما مکلف است علاوه بر جبران ضرر و زیان وارده که مطابق حکم دادگاه به
کارگر میپردازد، مزد و مزایای وی را نیز پرداخت نماید.
تبصره 1
کارفرما
مکلف است تا زمانی که تکلیف کارگر از طرف مراجع مذکور مشخص نشده باشد،
برای رفع احتیاجات خانواده وی، حداقل پنجاه درصد از حقوق ماهیانه او را به
طور علی الحساب به خانواده اش پرداخت نماید.
ماده 19
در
دوران خدمت نظام وظیفه قرارداد کار به حالت تعلیق در میآید، ولی کارگر
باید حداکثر تا دوماه پس از پایان خدمت به کار سابق خود برگردد و چنانچه
شغل وی حذف شده باشد در شغلی مشابه آن به کار مشغول میشود.
ماده 20
در
هریک از موارد مذکور در مواد 15،16،17،19 چنانچه کارفرما پس از رفع حالت
تعلیق از پذیرفتن کارگر خودداری کند، این عمل در حکم اخراج غیرقانونی
محسوب میشود و کارگر حق دارد ظرف مدت 30 روز به هیات تشخیص مراجعه نماید
(درصورتیکه کارگر عذر موجه نداشته باشد) و هرگاه کارفرما نتواند ثابت کند
که نپذیرفتن کارگر مستند به دلایل موجه بوده است، به تشخیص هیات مزبور
مکلف به بازگرداندن کارگر به کار و پرداخت حقوق یا مزد وی از تاریخ مراجعه
به کارگاه میباشد و اگر بتواند آنرا اثبات کند به ازاء هرسال سابقه کار
45 روز آخرین مزد به وی پرداخت نماید.
تبصره 1
چنانچه
کارگر بدون عذر موجه حداکثر 30 روز پس از رفع حالت تعلیق، آمادگی خود را
برای انجام کار به کارفرما اعلام نکند و یا پس از مراجعه و استنکاف
کارفرما، به هیات تشخیص مراجعه ننماید، مستعفی شناخته میشود که دراین صورت
کارگر مشمول اخذ حق سنوات بازاء هرسال یکماه آخرین حقوق خواهد بود.
ماده 21
قرارداد
کار به یکی از طرق زیر خاتمه مییابد : الف – فوت کارگر ب – بازنشستگی
کارگر ج – از کارافتادگی کلی کارگر د- انقضاء مدت در قراردادهای کار بامدت
موقت و عدم تجدید صریح یا ضمنی آن ه – پایان کار در قراردادهائی که مربوط
به کار معین است و- استعفای کارگر
تبصره 1
کارگری
که استعفا میکند موظف است یکماه به کار خود ادامه داده و بدوا استعفای
خود را کتبا به کارفرما اطلاع دهد و درصورتیکه حداکثر ظرف مدت 15 روز
انصراف خود را کتبا به کارفرما اعلام نماید استعفای وی منتقی تلقی میشود و
کارگر موظف است رونوشت استعفا و انصراف از آن را به شورای اسلامی کارگاه
و یا انجمن صنفی و یا نماینده کارگران تحویل دهد.
ماده 22
در
پایان کار، کلیه مطالباتی که ناشی از قرارداد کار ومربوط به دوره اشتغال
کارگر در موارد فوق است، به کارگر و درصورت فوت او به وارث قانونی وی
پرداخت خواهد شد.
تبصره 1
تا
تعیین تکلیف وراث قانونی و انجام مراحل اداری و برقراری مستمری توسط
سازمان تامین اچتماعی، این سازمان موظف است نسبت به پرداخت حقوق متوفی به
میزان آخرین حقوق دریافتی، به طور علی الحساب و به مدت سه ماه به عائله
تحت تکلف وی اقدام نماید.
ماده 23
کارگر
از لحاظ دریافت حقوق یا مستمری های ناشی از فوت، بیماری، بازنشستگی،
بیکاری، تعلیق، از کارافتادگی کلی و جزئی و یا مقررات حمایتی و شرایط
مربوط به آنها تابع قانون تامین اجتماعی خواهد بود.
ماده 24
درصورت
خاتمه قرارداد کار، کار معین یامدت موقت، کارفرما مکلف است به کارگری که
مطابق قرارداد، یکسال یا بیشتر، به کار اشتغال داشته است برای هر سال
سابقه، اعم از متوالی یا متناوب براساس آخرین حقوق مبلغی معادل یکماه حقوق
به عنوان مزایای پایان کار به وی پرداخت ماید.
ماده 25
هرگاه قرارداد کار برای مدت موقت و یا برای انجام کار معین، منعقد شده باشد هیچیک از طرفین به تنهائی حق فسخ آنرا ندارد.
تبصره 1
رسیدگی به اختلافات ناشی از نوع این قراردادها در صلاحیت هیات های تشخیص و حل اختلاف است.
ماده 26
هر
نوع تغییر عمده در شرایط کار که برخلاف عرف معمول کارگاه و یا محل کار
باشد پس از اعلام موافقت کتبی اداره کار و امور اجتماعی محل، قابل اجراست.
درصورت بروز اختلاف، رای هیات حل اختلاف قطعی و لازم الاجرا است.
ماده 27
هرگاه
کارگر در انجام وظائف محوله قصور ورزد و یا آئین نامه های انضباطی
کارگاه را پس از تذکرات کتبی، نقض نماید کارفرما حق دارد درصورت اعلام نظر
مثبت شورای اسلامی کار علاوه بر مطالبات و حقوق معوقه به نسبت هرسال
سابقه کار معادل یکماه آخرین حقوق کارگر را به عنوان (حق سنوات) به وی
پرداخته و قرارداد کار را فسخ نماید. در واحدهائی که فاقد شورای اسلامی
کار هستند نظر مثبت انجمن صنفی لازم است. در هرمورد از موارد یاد شده اگر
مساله با توافق حل نشده به هیات تشخیص ارجاع ودرصورت عدم حل اختلاف از
طریق هیات حل اختلاف رسیدگی و اقدام خواهد شد. در مدت رسیدگی مراجع حل
اختلاف، قرارداد کار به حالت تعلیق در میآید.
تبصره 1
کارگاههائی
که مشمول قانون شورای اسلامی کار نبوده و یا شورای اسلامی کار و یا
انجمن صنفی در آن تشکیل نگردیده باشد یا فاقد نماینده کارگر باشند اعلام
نظر مثبت هیات تشخیص (موضوع ماده 185 این قانون ) درفسخ قرارداد کار
الزامی است.
تبصره 2
موارد
قصور و دستورالعملها و آئین نامه های انضباطی کارگاهها به موجب مقرراتی
است که با پیشنهاد شورایعالی کار به تصویب وزیر کار وامور اجتماعی خواهد
رسید.
ماده 28
نمایندگان
قانونی کارگران و اعضای شوراهای اسلامی کار و همچنین داوطلبان واجد
شرایط نمایندگی کارگران و شوراهای اسلامی کار، در مراحل انتخاب قبل از
اعلام نظر قطعی هیات تشخیص (موضوع ماده 22 قانون شوراهای اسلامی کار) و
رای هیات حل اختلاف، کماکان به فعالیت خود در همان واحد ادامه داده و
مانند سایر کارگران مشغول کار وهمچنین انجام وظایف و امور محوله خواهند
بود.
تبصره 1
هیات
تشخیص و هیات حل اختلاف پس از دریافت شکایت در مورد اختلاف فیمابین
نماینده یا نمایندگان قانونی کارگران و کارفرما، فورا و خارج از نوبت به
موضوع رسیدگی و نظر نهائی خود را اعلام خواهند داشت. درهرصورت هیات حل
اختلاف موظف است حداکثر ظرف مدت یک ماه از تاریخ دریافت شکایت به موضوع
رسیدگی نماید.
تبصره 2
در
کارگاههائی که شورای اسلامی کار تشکیل نگردیده و یا در مناطقی که هیات
تشخیص (موضوع 22 قانون شوراهای اسلامی کار) تشکیل نشده و یا اینکه کارگاه
موردنظر مشمول قانون شورای اسلامی کار نمیباشد، نمایندگان کارگران و یا
نمایندگان انجمن صنفی، قبل از اعلام نظر قطعی هیات تشخیص (موضوع ماده 22
قانون شوراهای اسلامی کار) و رای نهائی هیات حل اختلاف کماکان به فعالیت
خود در همان واحد ادامه داده و مشغول کار و همچنین انجام وظایف و امور
محوله خواهند بود.
ماده 29
درصورتیکه
بنا به تشخیص هیات حل اختلاف کارفرما، موجب تعلیق قرارداد از ناحیه
کارگر شناخته شود کارگر استحقاق دریافت خسارت ناشی از تعلیق را خواهد داشت
و کارفرما مکلف است کارگر تعلیقی از کار را به کار سابق وی باز گرداند.
ماده 30
چنانچه
کارگاه بر اثر قوه قهریه (زلزله، سیل و امثال اینها) و یا حوادث غیرقابل
پیش بینی (جنگ و نظایرآن ) تعطیل گردد و کارگران آن بیکار شوند پس از
فعالیت مجدد کارگاه، کارفرما مکلف است کارگران بیکار شده را درهمان واحد
بازسازی شده و مشاغلی که در آن بوجود میآید به کار اصلی بگمارد.
تبصره 1
دولت
مکلف است باتوجه به اصل بیست و نهم قانون اساسی و با استفاده ازدرآمدهای
عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم و نیز از طریق ایجاد صندوق بیمه
بیکاری نسبت به تامین معاش کارگران بیکار شده کارگاههای موضوع ماده 4 این
قانون و باتوجه به بند 2 اصل چهل وسوم قانون اساسی امکانات لازم را برای
اشتغال مجدد آنان فراهم نماید.
ماده 31
چنانچه
خاتمه قرارداد کار به لحاظ از کارافتادگی کلی ویا بازنشستگی کارگر باشد،
کارفرما باید براساس آخرین مزد کارگر به نسبت هر سال سابقه خدمت حقوقی
به میزان 30 روز مزد به وی پرداخت نماید. این وجه علاوه بر مستمری از
کارافتادگی ویا بازنشستگی کارگر است که توسط سازمان تامین اجتماعی پرداخت
میشود.
ماده 32
اگر
خاتمه قرارداد کار در نتیجه، کاهش توانائیهای جسمی وفکری ناشی از کار
کارگر باشد(بنا به تشخیص کمیسیون پزشکی سازمان بهداشت و درمان منطقه با
معرفی شورای اسلامی کار ویا نمایندگان قانونی کارگر) کارفرما مکلف است به
نسبت هرسال سابقه خدمت، معادل دوماه آخرین حقوق به وی پرداخت نماید.
ماده 33
تشخیص
موارد از کارافتادگی کلی وجزئی و یا بیماریهای ناشی از کار یا ناشی از
غیرکار و فوت کارگر و میزان قصور کارفرما در انجام وظایف محوله قانونی که
منجر به خاتمه قرارداد کار میشود، براساس ضوابطی خواهد بود که به پیشنهاد
وزیرکار و امور اجتماعی به تصویب هیات وزیران خواهد رسید.
ماده 34
کلیه
دریافتهای قانونی که کارگر به اعتبار قرارداد کار اعم از مزد یا حقوق،
کمک عائله مندی، هزینه های مسکن، خوابار، ایاب وذهاب، مزایای غیرنقدی،
پاداش افزایش تولید، سود سالانه و نظایر آنها دریافت مینماید را حق السعی
مینامند.
ماده 35
مزد عبارت است از وجوه نقدی یا غیرنقدی و یا مجموع آنها که در مقابل انجام کار به کارگر پرداخت میشود.
تبصره 1
چنانچه
مزد با ساعات انجام کار مرتبط باشد، مزد ساعتی و درصورتیکه براساس میزان
انجام کار و یامحصول تولید شده باشد، کار مزد و چنانچه براساس محصول
تولید شده و یا میزان انجام کار در زمان معین باشد، کارمزد ساعتی، نامیده
میشود.
تبصره 2
ضوابط
ومزایای مربوط به مزد ساعتی، کارمزد ساعتی و کارمزد و مشاغل قابل شمول
موضوع این ماده که با پیشنهاد شورایعالی کار به تصویب وزیر کار و امور
اجتماعی خواهد رسید تعیین میگردد. حداکثر ساعات کار موضوع ماده فوق نباید
از حداکثر ساعت قانونی کار تجاوز نماید.
ماده 36
مزد ثابت، عبارست است از مجموع مزد شغل و مزایای ثابت پرداختی به تبع شغل.
تبصره 1
در
کارگاههائی که دارای طرح طبقه بندی و ارزیابی مشاغل نیستند منظور از
مزایای ثابت پرداختی به تبع شغل، مزایایی است که برحسب ماهیت شغل یا محیط
کار وبرای ترمیم مزد در ساعات عادی کار پرداخت میگردد از قبیل مزایای
سختی کار، مزایای سرپرستی، فوق العاده شغل وغیره.
تبصره 2
در کارگاههائیکه طرح طبقه بندی مشاغل به مرحله اجراء درآمده است مزد گروه و پایه، مزد مبنا را تشکیل میدهد.
تبصره 3
مزایای
رفاهی و انگیزه ای از قبیل کمک هزینه مسکن، خواربار و کمک عائله مندی،
پاداش افزایش تولید وسود سالانه جزو مزد ثابت و مزد مبنا محسوب نمیشود.
ماده 37
مزد
باید در فواصل زمانی مرتب و در روز غیرتعطیل و ضمن ساعات کار به وجه نقد
رایج کشور یا با تراضی طرفین به وسیله چک عهده بانک و با رعایت شرایط
ذیل پراخت شود : الف – چنانچه براساس قرارداد یا عرف کارگاه، مبلغ مزد به
صورت روزانه یا ساعتی تعیین شده باشد، پرداخت آن باید پس از محاسبه در
پایان روز یا هفته یا پانزده روز یکبار به نسبت ساعات کار و یا روزهای
کارکرد صورت گیرد. ب – درصورتیکه براساس قرارداد یا عرف کارگاه، پرداخت
مزد به صورت ماهانه باشد، این پرداخت باید در آخرماه صورت گیرد. در این
حالت مزد مذکور حقوق نامیده میشود.
تبصره 1
در ماههای سی و یکروزه مزایا و حقوق باید براساس سی ویک روز محاسبه و به کارگر پرداخت شود.
ماده 38
برای
انجام کار مساوی که در شرایط مساوی در یک کارگاه انجام میگیرد باید به
زن و مرد مزد مساوی پرداخت شود. تبعیض در تعیین میزان مزد براساس سن،
جنس، نژاد و قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.
ماده 39
مزد
و مزایای کارگرانی که بصورت نیمه وقت و یا کمتر از ساعات قانونی تعیین
شده است به کار اشتغال دارند به نسبت ساعات کار انجام یافته محاسبه و
پرداخت میشود.
ماده 40
در
مواردی که با توافق طرفین قسمتی از مزد به صورت غیرنقدی پرداخت میشود،
باید ارزش نقدی تعیین شده برای اینگونه پرداختها منصفانه و معقول باشد.
ماده 41
شورایعالی
کار همه ساله موظف است، میزان حداقل مزد کارگران را برای نقاط مختلف
کشور و یا صنایع مختلف با توجه به معیارهای ذیل تعیین نماید : 1- حداقل
مزد کارگران باتوجه به درصد تورمی که از طرف بانک مرکزی جمهوری اسلامی
ایران اعلام میشود. 2- حداقل مزد بدون آنکه مشخصات جسمی و روحی کارگران و
ویژگی های کار محول شده را مورد توجه قرار دهد باید به اندازه ای باشد
تا زندگی یک خانواده، که تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمی اعلام میشود را
تامین نماید.
تبصره 1
کارفرمایان
موظفند که در ازای انجام کار در ساعات تعیین شده قانونی به هیچ کارگری
کمتر از حداقل مزد تعیین شده جدید پرداخت ننمایند و در صورت تخلف، ضامن
تأدیه مابه التفاوت مزد پرداخت شده و حداقل مزد جدید میباشند.
ماده 42
حداقل
مزد موضوع ماده 41 این قانون منحصرا باید به صورت نقدی پرداخت شود.
پرداختهای غیرنقدی به هرصورت که در قراردادها پیش بینی میشود به عنوان
پرداختی تلقی میشود که اضافه بر حداقل مزد است.
ماده 43
کارگران
کارمزد برای روزهای جمعه و تعطیلات رسمی و مرخصی، استحقاق دریافت مزد را
دارند و ماخذ محاسبه میانگین کارمزد آنها در روزهای کارکرد آخرین ماه
کار آنهاست مبلغ پرداختی در هرحال نباید کمتر از حداقل مزد قانونی باشد.
ماده 44
چنانچه
کارگر به کارفرمای خود مدیون باشد در قبال این دیون وی، تنها می توان
مازاد برحداقل مزد را به موجب حکم دادگاه برداشت نمود. در هرحال این مبلغ
نباید از یک چهارم کل مزد کارگر بیشتر باشد.
تبصره 1
نفقه و کسوه افراد واجب النفقه کارگر از قاعده مستثنی و تابع مقررات قانون مدنی میباشد.
ماده 45
کارفرما
فقط در موارد ذیل میتواند از مزد کارگر برداشت نماید: الف – موردی که
قانون صراحتا اجازه داده باشد. ب – هنگامی که کارفرما به عنوان مساعده
وجهی به کارگر داده باشد. ج – اقساط وامهائی که کارفرما به کارگر داده است
طبق ضوابط مربوطه. د- چنانچه در اثر اشتباه محاسبه مبلغی اضافه پرداخت
شده باشد. ه – مال الاجاره خانه سازمانی (که میزان آن با توافق طرفین
تعیین گردیده است ) درصورتیکه اجاره ای باشد با توافق طرفین تعیین
میگردد. و- وجوهی که پرداخت آن از طرف کارگر برای خرید اجناس ضروری از
شرکت تعاونی مصرف همان کارگاه تعهد شده است.
تبصره 1
هنگام دریافت وام مذکور در بند ج با توافق طرفین باید میزان اقساط پرداختی تعیین گردد.
ماده 46
به
کارگرانی که به موجب قرارداد یا موافقت بعدی به ماموریتهای خارج از محل
خدمت اعزام میشوند فوق العاده ماموریت تعلق میگیرد. این فوق العاده
نباید کمتر از مزد ثابت یا مزد مبنای روزانه کارگران باشد. همچنین کارفرما
مکلف است وسیله یاهزینه رفت و برگشت آنها را تامین نماید.
تبصره 1
مأموریت
به موردی اطلاق میشود که کارگر برای انجام کار حداقل 50 کیلومتر از محل
کارگاه اصلی دور شود و یا ناگزیر باشد حداقل یک شب در محل مأموریت توقف
نماید.
ماده 47
به
منظور ایجاد انگیزه برای تولید بیشتر و کیفیت بهتر و تقلیل ضایعات و
افزایش علاقمندی وبالابردن سطح درآمد کارگران، طرفین، قرارداد دریافت و
پرداخت پاداش افزای تولید را مطابق آئین نامه ای که به تصویب وزیر کار و
امور اجتماعی تعیین میشود منعقد مینمایند.
ماده 48
به
منظور جلوگیری از بهره کشی از کار دیگری وزارت کار و امور اجتماعی موظف
است نظام ارزیابی و طبقه بندی مشاغل را با استفاده از استاندارد مشاغل و
عرف مشاغل کارگری در کشور تهیه نماید و به مرحله اجراء در آورد.
ماده 49
به
منظور استقرار مناسبات صحیح کارگاه با بازار کار در زمینه مزد ومشخص
بودن شرح وظایف و دامنه مسئولیت مشاغل مختلف در کارگاه، کارفرمایان مشمول
این قانون موظفند با همکاری کمیته طبقه بندی مشاغل کارگاه و یا موسسات
ذیصلاح، طرح طبقه بندی مشاغل را تهیه کنند و پس از تایید وزارت کار و
امور اجتماعی به مرحله اجراء در آورند.
تبصره 1
وزارت
کار و امور اجتماعی دستورالعمل و آئین نامه های اجرائی طرح ارزیابی
مشاغل کارگاههای مشمول این ماده را که ناظر به تعداد کارگران و تاریخ
اجرای طرح است تعیین و اعلام خواهد کرد.
تبصره 2
صلاحیت موسسات و افرادی که به تهیه طرحهای طبقه بندی مشاغل در کارگاهها میپردازند باید مورد تائید وزارت کار و امور اجتماعی باشد.
تبصره 3
اختلافات ناشی از اجرای طرح طبقه بندی مشاغل با نظر وزارت کار و امور اجتماعی در هیات حل اختلاف قابل رسیدگی است.
ماده 50
چنانچه
کارفرمایان مشمول این قانون در مهلت های تعیین شده از طرف وزارت کار و
امور اجتماعی مشاغل کارگاههای خود را ارزیابی نکرده باشند. وزارت کار و
امور اجتماعی، انجام این امر را به یکی از دفاتر موسسات مشاور فنی ارزیابی
مشاغل و یا اشخاص صاحب صلاحیت (موضوع تبصره 2 ماده 49 ) واگذار خواهد
کرد.
تبصره 1
کارفرما
علاوه بر پراخت هزینه های مربوط به ا ین امر مکلف به پرداخت جریمه ای
معادل 50% هزینه های مشاور به حساب درآمد عمومی کشور نزد خزانه داری کل
است. از تاریخی که توسط وزارت کار و امور اجتماعی تعیین میشود کارفرما
باید مابه التفاوت احتمالی مزد ناشی از اجرای طرح ارزیابی مشاغل را
بپردازد.
قانون وکالت
فصل اول ـ وکیل و شرایط وکالت ماده 1 ـ وکالت در عدلیه دارای درجات ذیل است:
1 ـ وکالت در محاکم صلح و بدایت و استیناف و تمیز.
2 ـ وکالت در محاکم صلح و بدایت و استیناف.
3 ـ وکالت در محاکم صلح و بدایت.
تبصره ـ وزارت عدلیه میتواند بر حسب ضرورت و احتیاج از داوطلبان شغل
وکالت که معلوماتشانکافی برای درجات سهگانه نیست مطابق نظامنامه مخصوص
امتحان نموده اجازه وکالت در محاکم صلحیا نزد مامورین صلح و حوزههای معین
بدهد ـ اگر داوطلب مزبور در حین اجرای این قانون مشغولوکالت بوده و
صلاحیت او برای درجات سه گانه فوق تصدیق نشده است از امتحان معاف خواهد بود
این اشخاص کارگشا نامیده میشوند.
ماده 2 ـ اشخاصی که واجد معلومات کافی برای وکالت در عدلیه نباشند اگر
بخواهند برای اقربای سببییا نسبی خود تا درجه دوم از طبقه سوم وکالت
بنماید ممکن است به آنها در سال سه نوبت جواز وکالت اتفاقی داده شود.
مواد 3 تا 5 نسخ شده است.
ماده 6 ـ اشخاصی که به موجب حکم محکمه انتظامی ممنوعالوکاله شدهاند
هرگاه موجب حکم صرفا فقد معلومات بوده میتوانند از مقررات تبصره 2 ماده یک
استفاده نمایند ـ هرگاه ممنوعیت آنها فقط ازجهات اخلاقی بوده پس از پنج
سال از تاریخ صدور حکم میتوانند اعاده حیثیت نمایند مشروط بر اینکه در
مدت مزبور اعمال منافی اخلاقی از آنها مشاهده نشده باشد هرگاه ممنوعیت آنها
از دو جهت بودهدر صورت گذشتن پنج سال نیز میتوانند از مورد تبصره 2
ماده یک استفاده نماید.
ماده 15 ـ پروانه وکالت باید همه ساله مطابق تعرفه ذیل تمبر شود:
برای پروانه وکالت درجه اول 4000 ریال
برای پروانه وکالت درجه دوم 2000 ریال
برای پروانه وکالت درجه سوم 1500 ریال
برای پروانه کارگشایی به تفاوت نقاط از 500 تا 5000 ریال
برای پروانه وکالت اتفاقی هر دفعه 10 ریال
فصل دوم ـ تشکیلات وکلاء
ماده 22 ـ دفتر اوراق راجعه به وکالت باید مطابق نمونهای که کانون مرکز
تعیین مینماید تهیه شود ـ درآمد کانون هر محل به مصرف خود آن کانون خواهد
رسید.
ماده 23 ـ وکلای عدلیه مکلفند همه ساله در سه دعوای حقوقی به عنوان معاضدت
قبول وکالت نمایند و چنانچه موکل محکوم له واقع شود حق الوکاله قانونی از
آنچه که وصول شود به او پرداخت خواهد شد ـ پنج یک آن متعلق به کانون
است.
ماده 24 ـ کسانی که قدرت تادیه حق الوکاله ندارند میتوانند از کانون
تقاضای معاضدت نمایند مشروط به این که دعوی با اساس و راجع به شخص
تقاضاکننده باشد.
طرز تقاضا و سایر شرایط لازمه برای معاضدت قضایی را وزارت عدلیه به موجب نظامنامه معینخواهد نمود.
فصل سوم ـ حقوق و وظایف
ماده 28 ـ در صورتی که وکیل در دو یا چند دادگاه اعم از جنایی و غیر آن
دعوت شود و جمع بین اوقاتممکن نباشد باید حضور در دیوان جنایی و دیوان
کیفر را مقدم بدارد و به دادگاه یا دادگاههای دیگر لایحه بفرستد یا در صورت
داشتن حق توکیل وکیل دیگری را اعزام بدارد.
در صورتی که وکیل در دو یا چند دادگاه غیر از دادگاه جنایی و دیوان کیفر
دعوت شود و جمع بین اوقاتممکن نباشد در دادگاهی که حضور خود را لازم
میداند حاضر میشود و به دادگاههای دیگر لایحه میفرستد یا در صورت داشتن
حق توکیل وکیل دیگری را اعزام میدارد.
جلسه رسیدگی در هر حال از این جهت تجدید نخواهد شد مگر آنکه حضور وکیل در
دادگاه ضروریباشد که در اینصورت یا به دادگاه مذکور وکیل دیگری میفرستد
و یا اگر حق توکیل نداشته باشد نسخهثانی اخطاریه دادگاه جنایی با دیوان
کیفر را ضمن لایحهای برای اعتذار از حضور تقدیم دادگاه میکند و در صورت
اخیر فقط برای یک نوبت تجدید خواهد شد.
تبصره 1 ـ وکیل باید دادگاه جنایی را بر دیوان کیفر مقدم بدارد و در صورتی
که در دو یا چند دادگاهجنایی یا دیوان کیفر دعوت شده باشد حضور وکیل در
هریک از دادگاههای مذکور بر حسب تقدم تاریخابلاغ از طرف دادگاه خواهد
بود.
تبصره 2 ـ عزل یا استعفا یا تعیین وکیل جدید باید در موقعی به عمل آید که
موجب تجدید جلسهنشود. در صورت عدم رعایت این ترتیب استعفا و عزل و تعیین
وکیل جدید برای این جلسه پذیرفتهنمیشود و دادگاه به رسیدگی ادامه
میدهد.
تبصره 3 ـ هرگاه جلسه دادگاه جنایی یا هر دادگاه جزایی دیگر که حضور وکیل
متهم در آن ضرورتدارد به معاذیر قانونی وکیل تجدید شود، رئیس دادگاه مکلف
است بلافاصله وکیل انتخابی برای متهمتعیین کند و وقت دادرسی را به وکیل
مذکور ابلاغ کند.
هرگاه در جلسه بعد وکیل قبلی یا وکیل دیگری که متهم انتخاب و معرفی کرده
است در دادگاه حضور یابدو از متهم دفاع نماید دادرسی با حضور او ادامه
خواهد یافت و الا وکیل انتخابی دادگاه از متهم دفاعمیکند و دادگاه حکم
خواهد داد.
ماده 29 ـ از وکلایی که حق وکالت در توکیل دارند هیچ عذری برای عدم حضور در جلسه پذیرفتهنمیشود.
هرگاه وکیلی در یک ساعت در دو محکمه دعوت شده باشد باید به یکی از دو
محکمه که نسبت بهدعوی مطروح در آنجا وکالت در توکیل دارد وکیل بفرستد و در
دیگری خود حاضر شود.
ماده 30 ـ وکیل باید اسراری را که به وسیله وکالت از طرف موکل مطلع شده و
همچنین اسرار مربوط بهحیثیات و شرافت و اعتبارات موکل را حفظ نماید.
ماده 31 ـ وکلا باید وکالت انتخابی حقوقی و جزایی را که در حدود قوانین و نظامات به آنها ارجاعمیشود قبول نمایند.
تبصره ـ مقصود از وکالت انتخابی وکالتی است که از طرف محکمه در موارد جزایی و از طرف کانوندر امور حقوقی به آنها ارجاع میشود.
ماده 32 ـ وکلا باید با موکل خود قرارداد حق الوکاله تنظیم و مبادله
نمایند و نسخه ثانی قرارداد را بهضمیمه وکالتنامه به دفتر محکمه تسلیم
دارند قرارداد حق الوکاله و فهرست اسنادی که موکل به وکیلمیسپارد و
همچنین قبوض وجوهی که وکیل دریافت میدارد مطابق نمونهای است که از طرف
وزارتعدلیه معین خواهد شد.
ماده 33 ـ قرارداد حق الوکاله که به موجب نظامنامه وزارت عدلیه معین
میشود باید به ترتیب تصاعدنسبت به مدعی و نسبت به مراحل محاکمه بدایت و
استیناف و تمیز معین شود.
برای خسارتی که محکوم له میتواند از محکوم علیه مطالبه نماید، همچنین
میزان مخارج مسافرتهاییکه وکلا عدلیه برای امور وکالتی مینمایند نیز
مطابق تعرفهای است که وزارت عدلیه تنظیم مینماید.
ماده 34 ـ دریافت هر وجه یا مالی از موکل یا گرفتن سند رسمی یا غیررسمی از
او علاوه بر میزان مقررهبه عنوان حق الوکاله و علاوه بر مخارج لازمه به
هر اسم و هر عنوان که باشد ولو بهعنوان وجه التزام ونذر ممنوع است و
مرتکب به مجازات انتظامی از درجه پنج به بالا محکوم میشود و چنین سند و
التزامدر محاکم و ادارات ثبت منشا ترتیب اثر نخواهد بود.
در صورتی که وکیل این عمل را به طور حیله انجام دهد مثل پول یا مال یا
سندی در ظاهر بهعنوان دیگرو در باطن راجع به عمل وکالت باشد و یا در ظاهر
به اسم شخص دیگر و در باطن برای خود بگیردکلاهبرداری محسوب و مورد تعقیب
جزایی واقع خواهد شد.
ماده 35 ـ مخارج لازمه مذکور در ماده قبل عبارت است از: مخارج عدلیه و خرج
مسافرت و خرجتحقیقات و معاینه محلی و حق الزحمه مصدقین و خبره و حق
الحکمیه و خرج تلگراف و پست و طبعاعلانات.
ماده 36 ـ در صورتی که وکیل بخواهد از وکالت استعفاء نماید باید قبلا طوری
به موکل و محکمهاطلاع دهد که موکل بتواند وکیل دیگری در موقع برای خود
معین و به محکمه معرفی کند.
ماده 37 ـ وکلا نباید بعد از استعفا از وکالت یا معزول شدن از طرف موکل یا
انقضای وکالت به جهتیاز جهات وکالت طرف مقابل یا اشخاص ثالث را در آن
موضوع بر علیه موکل سابق خود یا قایم مقامقانونی او قبول نمایند و محاکم
وکالت او را نباید در این مورد بپذیرند.
ماده 38 ـ وکلا نباید به طور مستقیم یا غیرمستقیم برای رد قاضی یا حکم یا
وکیل مدافع طرف یا بهمنظور تطویل محاکمه به وسیله خدعهآمیزی متوسل شوند.
ماده 39 ـ وکیل حق ندارد دعاوی را به طور مصانعه یا در ظاهر به اسم دیگری و
در باطن به اسم خودانتقال بگیرد و این قبیل دعاوی در محکمه پذیرفته
نخواهد شد و متخلف به مجازات انتظامی از درجهچهار به بالا محکوم خواهد
شد.
ماده 40 ـ وکلا نمیتوانند نسبت به موضوعی که قبلا به واسطه سمت قضایی یا
حکمیت در آن اظهارعقیده کتبی نمودهاند قبول وکالت نمایند.
ماده 41 ـ در صورتی که خیانت وکیل نسبت به موکل ثابت شود از قبیل آنکه
وکیل با طرف موکلساخته و بالنتیجه حق موکل را تضییع نماید به محرومیت ابدی
از شغل وکالت محکوم خواهد شد وموکل میتواند خسارت وارده بر خود را از او
مطالبه نماید.
ماده 42 ـ وکلا باید در مذاکرات شفاهی در محکمه و لوایح کتبی احترام و
نزاکت را نسبت به محاکم وتمام مقامات اداری و نسبت به وکلا و اصحاب دعوی
مرعی دارند در صورت تخلف به مجازاتانتظامی از درجه چهار به بالا محکوم
خواهند شد مگر این که عمل مشمول یکی از عناوین جزایی باشدکه در اینصورت به
حداکثر مجازات مقرره در قانون محکوم خواهند شد.
ماده 43 ـ وکلا باید دارای دفتر منظم بوده و مراسلات و مکاتباتی که راجع
به امر وکالت است ثبت وضبط نمایند ـ طرز تنظیم و نگاهداری آن را دفتر
بازرسی و تشکیلات وکلا معین خواهد نمود و حفظدفتر و ته چک قبوض تا ده سال
پس از تاریخ ختم آن اجباری است.
ماده 44 ـ وکلا باید پس از ابلاغ حکم یا قرار و یا اخطاری که مستلزم انجام
امر یا دادن خرجی از طرفموکل است به اسرع اوقات به موکل یا متصدی امور
او کتبا اطلاع دهند بهطوری که تفویت حقی از اونشود.
ماده 45 ـ وکلا باید اثر قانونی عدم پیشرفت دعوی موکل را در امری که نسبت
به آن قبول وکالتمینماید اعم از امور حقوقی و جزایی مخصوصا در اقامه
دعوی جزایی و دعاوی جعل و اعسار قبل ازتنظیم قرارداد حق الوکاله به موکل
خاطر نشان نمایند.
فصل چهارم ـ در تعقیب و مجازات انتظامی وکلا
ماده 55 ـ وکلای معلق و اشخاص ممنوع الوکاله و به طور کلی هر شخصی که
دارای پروانه وکالتنباشد از هرگونه تظاهر و مداخله در عمل وکالت ممنوع است
اعم از این که عناوین تدلیس از قبیلمشاور حقوق و غیره اختیار کند یا این
که به وسیله شرکت و سایر عقود یا عضویت در موسسات خود را اصیل دعوی
قلمداد نماید متخلف از یک الی شش ماه به حبس تادیبی محکوم خواهد شد.
فصل پنجم ـ مقررات مختلفه
ماده 56 ـ در صورت فوت و حجر وکیل، مدعی العمومی بدایت و در نقاطی که
پارکه نیست امین یامامور صلح به تقاضای اشخاص اسناد و اوراق راجعه به آنها
را که نزد وکیل بوده با حضور متصدی امور متوفی و در صورت استنکاف ورثه و
یا متصدی امور متوفی از تسلیم اوراق و اسناد مدعی العموم یاقایم مقام او
با حضور نماینده محکمه بدایت یا صلح، اسناد را اخذ و به صاحبش رد
مینماید و صورتمجلسی در هر دو باب تنظیم و امضا مینماید و رسید اوراق را
گرفته به متصدی امور متوفیمیدهد.
ماده 57 ـ هرگاه محاکم و مدعیان عمومی در اجرای مواد این قانون بی نظمی یا
مسامحه مشاهده کردهیا متوجه شوند وکیلی از عهده انجام وظیفه وکالتی بر
نمیآید و همچنین هرگاه از سو اخلاق و اعمال وکیلی مطلع گردند مکلفند بدون
تاخیر، مراتب را به وزیر عدلیه گزارش دهند، در صورت تخلف بهمجازات
انتظامی تا درجه چهار محکوم خواهند شد.
ماده 58 ـ فصل دوم قانون اصول تشکیلات عدلیه مصوب 27 تیرماه 1307 و ماده 6
قانون 11 خرداد1308 و قانون مصوبه اول مرداد 1309 و قانون وکالت مصوبه 20
شهریور ماه 1314 نسخ میشود.
آیین دادرسی کار ونعاون