لایحه قانون آیین دادرسی کیفری
![]()
این لایحه حاوی سیاستهای کیفری و جنایی انسجام یافتهای است که شالوده و بنیان نظام عدالت کیفری کشور را به شرح زیر برای اکنون و نسلهای آینده پیریزی میکند:
1- پیشگیری از وقوع جرم
از جمله وظایف قوه قضاییه بر اساس بند پنج اصل 156 قانون اساسی، پیشگیری از وقوع جرم میباشد که این موضوع نیازمند توجه خاص در مراحل مختلف رسیدگی، از مرحله کشف جرم و تعقیب مجرمان تا مرحله دادرسی و اجرای حکم است. ایجاد زمینهها و تمهید تدابیر و ساز و کار لازم به منظور پیشگیری از وقوع جرم از پایهها و ارکان این قانون بوده که مواد متعددی از آنرا به خود اختصاص داده است.
2- قضازدایی و بهرهگیری از نهادهای شبه قضایی
تشکیل و تراکم بیش از حد پروندهها در دادگستری، بهویژه پروندههایی دارای جنبه خصوصی صرف یا جرایم کم اهمیت، نه تنها وقت و هزینه دادگستری را بیهوده هدر میدهد؛ بلکه دادگستری را از پرداختن به جرایم مهم باز می دارد. واگذاری اینگونه دعاوی به نهادهای شبه قضایی مانند شوراهای حل اختلاف و کمیسیونهای تخصصی از یک سو موجب رسیدگی تخصصیتر، کمتر شدن هزینه دادرسی، کوتاه تر شدن مراحل و زمان دادرسی میگردد و از سوی دیگر سبب نزدیکتر شدن دادرسی به تعالیم الهی اسلامی میگردد که حتی در جرایمی مانند قتل، برگذشت و سازش تأکید فراوانی دارد،به علاوه با واگذاری این امور به مردم زمینه اعتماد عمومی به نظام قضایی بیشتر میگردد. بدیهی است که ثمره شیرین این امر، صلح و سازش و حل و فصل شایسته دعاوی و منازعات و رفع هرگونه کدورت و کینه ورزی میان اصحاب دعواست.
3- توسعه حقوق شهروندی و حفظ حقوق متهم در همه مراحل رسیدگی
متهم به عنوان فردی که هنوز مجرمیت وی به اثبات نرسیده، حق دارد تا حقوق شهروندی وی در برابر حاکمیت حفظ و حمایت گردد. نظام مند شدن دامنه اختیارات مقامات و مراجع تحقیق، تعقیب و رسیدگی و محدود شدن دامنه دخالت آنها در حریم خصوصی افراد، بهویژه در احضار، جلب، تفتیش و بازرسی منزل و محل کار و امکان کنترل مخابرات و مراسلات و.... بخشی از اقداماتی است که در این لایحه به منظور حفظ، توسعه و تحکیم حقوق شهروندی لحاظ شده است.
4- حمایت از حقوق زیاندیدگان از جرم و شهود
حمایت از حقوق زیاندیدگان از جرم به عنوان کفه دیگر ترازوی عدالت و نیمه دیگر فرایند کیفری از موارد مهمی است که در این لایحه مورد توجه قرار گرفته است. تضمین حقوق بزهدیدگان و شاهدان و ایجاد سازوکارهای لازم در راستای نظام نوین دادرسی در تمامی مراحل رسیدگی نه تنها در جهت احقاق حق است؛ بلکه در پیشگیری از بزهدیدگی و بزهکاری احتمالی بزهدیدگان در آینده نیز تأثیر بهسزایی دارد.
5- دادرسی مبتنی بر مشورت و تخصصی
رسیدگی در دادگاههای نخستین با بهرهگیری از قضات متعدد و حضور هیئت منصفه در جرایم پراهمیت از جمله نوآوریهای قانون آیین دادرسی جدید است. همچنین حضور مؤثر کارشناسان متخصص در دعاوی کیفری نه تنها سبب استحکام آرا و اطمینان بخشی به صحت و دقت در صدور آرای منطبق برحق در مراحل نخستین رسیدگی میگردد؛ بلکه زمینه بروز فساد را نیز از میان برمیچیند. حضور هیئت منصفه نیز به عنوان وجدان آگاه جامعه زمینه نظارت و مشارکت مردم را در دادرسیهای مهم فراهم مینماید.
6- دادرسی همراه با سرعت و دقت
از جمله مؤلفههای مهم دادرسی عادلانه، رعایت عدالت زمانی برای اصحاب دعواست. رسیدگی توأم با سرعت و دقت میتواند اصحاب دعوا را در رسیدن به موقع به حقوقشان یاری نماید و در واقع دغدغه اصحاب دعوا را در این زمینه کاهش دهد.
در این لایحه مقید نمودن بسیاری از فرایندها به زمان و قرار دادن تمهید ضمانت اجرای اداری و انضباطی برای ضابطان و مقامات قضایی که مراحل رسیدگی را با کندی انجام میدهند و سرانجام کاهش فرایندهای دادرسی، ضمن توجه به حق تجدیدنظرخواهی، از جمله مواردی است که این اصل مهم را مورد حمایت قرار میدهد.
7- حمایت از امنیت و آسایش عمومی جامعه
امنیت و آسایش جامعه از جمله مهمترین دغدغههای جوامع امروزی است که نباید به وسیله مجرمان در معرض تعدی قرار گیرد. مبارزه نظام مند و بیامان با پدیدههای مجرمانه، بزهکاران بالقوه و انگیزهمند را از انجام اعمال مجرمانه بازداشته و سبب عبرت دیگران میگردد. در این لایحه در مواد متعددی به این موضوع مهم توجه لازم شده و برای مبارزه قاطع و سریع با سلبکنندگان امنیت جامعه و تکرارکنندگان جرم در جای جای این لایحه تدابیر مورد نیاز اتخاذ گردیده است.
8- دادرسی ترافعی
برگزاری علنی و شفاف جلسات رسیدگی و امکان حضور مردم در جلسه دادگاه و در واقع نظارت مردمی بر شیوه رسیدگی و همچنین امکان مرافعه شاکی و متهم در نظامی برابر، قضاوت دادرسان را به مثابه داورانی بی طرف مقدور میسازد. بدیهی است که استماع بیطرفانه و مستقل اظهارات و دلایل طرفین همواره در تحقق واجرای عدالت سهم بهسزایی دارد. این موضوع نه تنها در دادگاه؛ بلکه در مقررات مربوط به دادسرا نیز تا جایی که ممکن است، بهویژه در جرایم قابل گذشت عملی شده است
9- احیای سیاستهای کیفری اسلام در نظام ادله اثبات دعاوی
تدوین دقیق ادله اثبات در امور کیفری مبتنی بر شرع مقدس، بهویژه نظام مند کردن استفاده از بینه و یمین از جمله مواردی است که امکان اثبات دقیق جرایم را فراهم مینماید و سبب اطمینان بخشی به صدور آرای منطبق با عدالت را فراهم میکند.
آنچه به عنوان اصول سیاست جنایی9گانه برشمرده شد، شمهای از اصول راهبردی سیاست جنایی نوین کشور در تهیه و تدوین لایحه آیین دادرسی کیفری است. به دیگر سخن اصول 9گانه ذکر شده را میتوان از جمله اصول راهبردی عدالت کیفری برای تحقق آرمان عدالت اسلامی در این حوزه به شمار آورد. وانگهی موارد دیگری از جمله توجه به حقوق عامه، حمایت از سیاستهای کلان اقتصادی و اجتماعی، نظام بخشی به اجرای احکام کیفری، تعیین حدود و ثغور اختیارات و مسئولیتهای ضابطان قضایی، کارشناسان و مشاوران، تثبیت استقلال بازپرس به عنوان مقام تحقیق در تمامی جرایم، تمهید تدابیر محدودکننده بازداشتهای پیش از محاکمه، ایجاد تشکیلات قضایی کارآمد، ایجاد زمینه مشارکت سازمانهای مردمی در دفاع از حقوق عمومی، بهره گیری از ابزارهای مناسب فردی سازی و هدفمند نمودن مجازاتها، تنوع بخشی به پاسخهای کیفری به منظور اجتناب از توسل به مجازاتهای سالب آزادی، اصلاح مراحل دادرسی با تدابیری چون کاهش مراحل دادرسی و بسیاری از اصول راهبردی دیگر در جای جای این لایحه و بالاخره کدبندی قانون به سبکی جدید از سوی قوه قضاییه تهیه و برای تصویب به مجلس شورای اسلامی تدوین شده است که باید مورد مداقه قرار گیرد. امید است این تلاش جمعی مورد رضایت حضرت باریتعالی قرار گیرد.
آیین دادرسی کیفری
باب اول:
کلیات
فصل اول: تعریف آیین دادرسی کیفری و اصول دادرسی منصفانه
ماده 1-111: آیین دادرسی کیفری ترتیبات و قواعدی است که برای کشف جرم، تعقیب متهم، تحقیقات مقدماتی، میانجیگری، صلح میان طرفین، نحوه رسیدگی، صدور رأی، طرق اعتراض به آرا، اجرای آرا، تعیین وظایف و اختیارات مقامات قضایی و ضابطان دادگستری و رعایت حقوق متهم و بزهدیده وضع شده است.
ماده 2-111: دادرسی کیفری باید منصفانه و عادلانه باشد، حقوق طرفین دعوا را تضمین کند و قواعد آن نسبت به اشخاصی که به سبب ارتکاب جرایم مشابه تحت تعقیب قرار میگیرند، به صورت یکسان اعمال شود.
ماده 3-111: مراجع قضایی باید با بیطرفی و استقلال کامل در مورد اتهام انتسابی به اشخاص در کوتاهترین مهلت ممکن تصمیم مقتضی اتخاذ و از هر اقدامی که باعث ایجاد اختلال یا طولانی شدن فرایند دادرسی کیفری میشود، جلوگیری کنند.
ماده 4-111: اصل، برائت است، از این رو هرگونه اقدام محدود کننده سالب آزادی و ورود به حریم خصوصی اشخاص مجاز نمیباشد؛ مگر به حکم قانون و با رعایت مقررات و تحت نظارت مقام قضایی. در هر صورت این اقدامات نباید به گونهای اعمال شود که به کرامت و حیثیت اشخاص آسیب وارد کند.
ماده 5-111: متهم باید در اسرع وقت به تفصیل از موضوع و ادله اتهام انتسابی آگاه و از حق دسترسی به وکیل بهرهمند شود.
ماده 6-111: متهم، بزهدیده و شاهد باید از حقوق خود در فرایند دادرسی آگاه شوند و ساز و کارهای رعایت و تضمین این حقوق فراهم گردد.
ماده 7-111: در تمام مراحل دادرسی کیفری، اعم از کشف جرم، تعقیب، تحقیقات مقدماتی، رسیدگی و اجرای آرا، رعایت حقوق شهروندی مقرر در« قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی» و سایر قوانین از سوی تمام مقامات قضایی، ضابطان دادگستری و سایر اشخاصی که در فرایند دادرسی مداخله دارند، الزامی است. متخلفان علاوه بر جبران خسارات وارد شده به مجازات مقرر در ماده 570 قانون مجازات اسلامی محکوم خواهند شد؛ مگر آنکه در سایر قوانین مجازات شدیدتری مقرر شده باشد.
فصل دوم: دعوای عمومی و دعوای خصوصی
ماده 1-112: محکومیت به کیفر تنها ناشی از ارتکاب جرم است. جرم از جهت تجاوز به حدود و مقررات الهی یا تعدی به حقوق جامعه و اخلال در نظم عمومی دارای جنبه عمومی و از جهت تعدی به حقوق شخص یا اشخاص معین دارای جنبه خصوصی است.
ماده 2-112: ارتکاب جرم میتواند موجب دو ادعا شود:
الف) ادعای عمومی برای حفظ حدود و مقررات الهی یا حقوق جامعه و نظم عمومی
ب ) ادعای خصوصی برای مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم و یا مطالبه کیفرهایی که به موجب قانون حق خصوصی بزه دیده است، مانند قذف و قصاص.
ماده 3-112: بزه دیده شخصی است که از وقوع جرم متحمل ضرر و زیان شده و چنانچه تعقیب مرتکب را درخواست کند، «شاکی» و هرگاه جبران ضرر و زیان وارد شده را مطالبه کند، «مدعی خصوصی» نامیده میشود.
ماده 4-112: اقامه دعوا و تعقیب متهم از جهت ادعای عمومی بر عهده دادستان و از جهت ادعای خصوصی با شاکی است.
ماده 5-112: تعقیب متهم در جرایم قابل گذشت تنهابا شکایت شاکی شروع و در صورت گذشت او موقوف میشود.
تبصره - تعیین جرایم قابل گذشت به موجب قانون است.
ماده 6-112: تعقیب امر کیفری که طبق قانون شروع شده و اجرای مجازات موقوف نمیشود؛ مگر در موارد زیر:
الف) فوت متهم یا محکومعلیه
ب) گذشت شاکی در جرایم قابل گذشت
ج) شمول عفو
د) نسخ مجازات قانونی
هـ) شمول مرور زمان در موارد پیش بینی شده در قانون
و) توبه متهم در موارد پیش بینی شده در قانون
ز) اعتبار امر مختوم.
تبصره- در جرایم تعزیری و بازدارنده، هرگاه مرتکب پیش از صدور حکم قطعی مبتلا به جنون دایمیشود، تعقیب موقوف و چنانچه به جنون ادواری مبتلا گردد تا زمان افاقه تعقیب متوقف میشود و در جرایم مستوجب حد و قصاص و دیه مطابق مقررات مربوط اقدام میشود.
ماده 7-112: مدعی خصوصی میتواند جبران تمام ضرر و زیانهای مادی و معنوی ناشی از جرم را مطالبه کند.
تبصره1- زیان معنوی عبارت است از صدمات روحی یا هتک حیثیت و اعتبار شخصی یا خانوادگی که جبران آن از طریق اعاده حیثیت و اعتبارو یا تعیین میزان هزینههای رفع صدمات روحی پس از اخذ نظر کارشناسی صورت میگیرد.
تبصره 2- هزینههای متعارف درمان که مازاد بر میزان دیه باشد، مطابق نظر کارشناس یا بر اساس سایر ادله قابل مطالبه است.
ماده 8-112: پس از آن که متهم تحت تعقیب قرار گرفت، زیان دیده از جرم میتواند تصویر یا رونوشت مصدق تمام ادله و مدارک خود را برای پیوست کردن به پرونده به مرجع تعقیب تسلیم کند و نیز تا پایان جلسه اول دادرسی، دادخواست ضرر و زیان خود را تسلیم دادگاه نماید. مطالبه ضرر و زیان و رسیدگی به آن، مستلزم رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی است.
ماده 9-112: هرگاه دعوای ضرر و زیان ابتدا در دادگاه حقوقی اقامه شود، دعوای مذکور قابل طرح در دادگاه کیفری نیست؛ اما چنانچه این دعوا ابتدا در دادگاه کیفری مطرح و صدور حکم کیفری به جهتی از جهات قانونی با تأخیر مواجه شود، مدعی خصوصی میتواند با استرداد دعوا برای مطالبه ضرر و زیان به دادگاه حقوقی مراجعه کند.
ماده 10-112: دادگاه مکلف است ضمن صدور رأی کیفری، در خصوص ضرر و زیان مدعی خصوصی نیز طبق ادله و مدارک موجود رأی مقتضی صادر کند؛ مگر این که رسیدگی به ضرر و زیان مستلزم تحقیقات بیشتر باشدکه در این صورت، دادگاه رأی کیفری را صادر و پس از آن به دعوای ضرر و زیان رسیدگی و ظرف سه ماه رأی مقتضی صادر میکند. چنانچه اتخاذ تصمیم منوط به انجام اقداماتی باشد که در مهلت مذکور قابل انجام نباشد، پس از اخذ موافقت رئیس حوزه قضایی یک بار دیگر قابل تمدید است.
ماده 11-112: هرگاه رأی قطعی کیفری مؤثر در ماهیت امر حقوقی باشد، برای دادگاهی که به امر حقوقی یا ضرر و زیان رسیدگی میکند، متبع خواهد بود.
ماده 12-112: دادگاه در مورادی که حکم به رد عین، مثل و یا قیمت مال صادر میکند، مکلف است میزان و مشخصات آن را قید و در صورت تعدد محکوم علیه حدود مسئولیت هر یک را مطابق مقررات مشخص کند.
تبصره- در صورتی که حکم به پرداخت قیمت مال صادر شود، قیمت زمان اجرای حکم، ملاک است.
ماده 13-112: سقوط دعوای عمومی موجب سقوط دعوای خصوصی نیست. بنابراین هرگاه تعقیب امر کیفری به جهتی از جهات قانونی موقوف یا منتهی به صدور قرار منع تعقیب یا حکم برائت شود، دادگاه کیفری مکلف است در صورتی که دعوای حقوقی در دادگاه مزبور مطرح شده باشد، مبادرت به رسیدگی و صدور رأی کند.
ماده 14-112: هرگاه احراز مجرمیت متهم منوط به اثبات مسائلی باشد که رسیدگی به آنها در مرجع کیفری ممکن نیست و رسیدگی به آن از خصایص دادگاه حقوقی است، با صدور قرار اناطه تا هنگام صدور رأی قطعی از دادگاه حقوقی، تعقیب متهم، معلق و پرونده به صورت موقت بایگانی میشود. در این صورت هرگاه ذینفع ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ قرار اناطه به دادگاه صالح رجوع نکند و گواهی آن را ارائه ندهد، مرجع کیفری به رسیدگی ادامه داده و تصمیم مقتضی اتخاذ میکند.
تبصره 1- قرار اناطهای که بازپرس صادر میکند، باید ظرف سه روز به نظر دادستان برسد. در صورتی که دادستان با این قرار موافق نباشد،حل اختلاف طبق ماده 10-127 این قانون به عمل میآید.
تبصره 2- اموال منقول از شمول ماده مذکورمستثنا هستند.
باب دوم:
کشف جرم و تحقیقات مقدماتی
فصل اول: ضابطان دادگستری و تکالیف آنها
ماده 1-121: ضابطان دادگستری مأمورانی هستند که تحت نظارت و تعلیمات مقام قضایی در کشف جرم، حفظ آثار و علایم و جمع آوری ادله وقوع جرم، شناسایی، یافتن و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم، بازجویی مقدماتی، ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضایی به موجب قانون اقدام میکنند.
ماده 2-121: اشخاص زیر ضابط دادگستری محسوب میشوند:
الف) پلیس قضایی
ب) رؤسا، معاونان و مأموران زندان نسبت به امور مربوط به زندانیان
ج) سایر نیروهای مسلح در مواردی که به موجب قانون تمام یا برخی از وظایف ضابطان به آنها محول میشود.
د) مقامات و مأمورانی که به موجب قوانین خاص در حدود وظایف محول شده ضابط دادگستری محسوب میشوند.
تبصره- سربازان وظیفه، ضابط دادگستری محسوب نمیشوند؛ اما تحت نظارت ضابطان مربوط در این مورد انجام وظیفه میکنند و مسئولیت تمام اقدامات انجام شده در این رابطه با ضابطان است.
ماده3-121: احراز عنوان ضابط دادگستری منوط به فراگیری مهارتهای لازم با سپری نمودن دورههای آموزشی زیر نظر مرجع قضایی مربوط و تحصیل کارت ویژه ضابطان دادگستری است و تحقیقات صورت گرفته از سوی اشخاص فاقد این کارت اعتبار قانونی ندارد.
تبصره- آیین نامه اجرایی ماده مذکور ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه شده و به تصویب رئیس قوه قضاییه میرسد.
ماده 4-121: ریاست و نظارت بر تمام اقدامات ضابطان دادگستری از حیث وظایفی که به عنوان ضابط به عهده دارند با دادستان است. مقامات قضایی دیگر نیز در اموری که به ضابطان ارجاع میکنند، حق نظارت دارند.
تبصره- ارجاع امر از سوی مقام قضایی به مأموران یا مقاماتی که حسب قانون ضابط تلقی نمیشوند، موجب محکومیت انتظامی تا درجه چهار است.
ماده 5-121: دادستان به منظور نظارت بر حسن اجرای وظایف مربوط به ضابطان واحدهای مربوط را به طور مرتب مورد بازرسی قرار داده و در هر مورد مراتب را در دفتر مخصوصی که به این منظور تهیه میشود، قید و دستورات لازم را صادر میکند.
ماده 6-121: دستورات مقام قضایی به ضابطان دادگستری به صورت کتبی، صریح و با قید مهلت صادر میشود. در موارد فوری که صدور دستور کتبی مقدور نیست، دستور به صورت شفاهی صادر میشود و ضابط دادگستری باید ضمن انجام دستورات و درج کامل آن در صورتجلسه، در اسرع وقت آن را به امضای مقام قضایی برساند.
ماده 7-121: ضابطان دادگستری مکلفند در اسرع وقت و در مدتی که دادستان یا مقام قضایی مربوط تعیین میکند، نسبت به انجام دستورات و تکمیل پرونده اقدام و چنانچه به هر علت، اجرای دستور یا تکمیل پرونده میسر نشود، باید در پایان مهلت تعیین شده، گزارش آن را با ذکر علت برای مقام قضایی ارسال کنند.
ماده 8-121: گزارش ضابطان در صورتی قابل استناد است که برخلاف اوضاع و احوال و قراین مسلم قضیه نبوده و براساس ضوابط و مقررات قانونی تهیه و تنظیم شده باشد. در غیر این صورت از سوی مراجع قضایی قابل استناد نیست.
ماده 9-121: ضابطان دادگستری مکلفند پس از دریافت شکایت کتبی به شاکی رسید تحویل دهند و شکایت شفاهی را صورتجلسه کرده، به امضای وی برسانند و به فوریت نزد دادستان ارسال کنند.
ماده 10-121: ضابطان دادگستری مکلفند شاکی را از حق درخواست جبران خسارت و دریافت خدمات مشاورهای موجود و سایر معاضدتهای حقوقی آگاه سازند.
ماده 11-121: ضابطان دادگستری مکلفند اظهارات شاکی را در مورد ضرر و زیان واردشده در گزارش خود به مراجع قضایی ذکر کنند.
ماده 12-121: ضابطان دادگستری مکلفند در صورت درخواست شاکی، اطلاعات مربوط به پرونده و هویت متهم را در اختیار او قرار دهند.
ماده 13-121: ضابطان دادگستری مکلفند با رعایت حریم خصوصی از افشای اطلاعات مربوط به هویت و محل اقامت بزهدیده و شهود، جز در مواردی که قانون معین میکند، خودداری کنند.
ماده 14-121: ضابطان دادگستری اختیار اخذ تأمین از متهم را ندارند و مقامات قضایی نیز نمیتوانند اخذ تأمین را به آنها ارجاع کنند.
ماده 15-121: بازجویی و تحقیقات از زنان و اطفالی که سن آنها 15 سال و کمتر از آن است، توسط ضابطان آموزشدیده زن انجام میشود و درصورت عدم امکان، پرونده برای انجام بازجویی و تحقیقات از آنها توسط بازپرس نزد وی ارسال میشود.
ماده 16-121: ضابطان دادگستری به محض اطلاع از وقوع جرم، در جرایم غیرمشهود مراتب را برای کسب تکلیف و اخذ دستورات لازم به دادستان اعلام میکنند و دادستان نیز پس از بررسی لازم حسب مورد، دستور ادامه تحقیقات یا مختومه شدن پرونده را صادر میکند؛ اما در خصوص جرایم مشهود، تمام اقدامات لازم را به منظور حفظ آلات، ادوات، آثار و علایم و ادله وقوع جرم و جلوگیری از فرار یا مخفی شدن متهم و یا تبانی به عمل آورده، تحقیقات لازم را انجام میدهند و بلافاصله نتایج ومدارک بهدست آمده را به اطلاع دادستان میرسانند.
ماده 17-121: جرم در موارد زیر مشهود است:
الف) در مرئی و منظر ضابطان دادگستری واقع شود یا مأموران یاد شده به فوریت در محل وقوع جرم حضور یابند و یا آثار جرم را بلافاصله پس از وقوع مشاهده کنند.
ب) بزهدیده یا جمعی که ناظر وقوع جرم بودهاند، حین وقوع جرم یا بلافاصله پس از آن شخص معینی را به عنوان مرتکب معرفی کنند.
ج) بلافاصله پس از وقوع جرم، علایم و آثار واضح یا اسباب و ادله آن در تصرف متهم یافت و یا تعلق اسباب و ادله یاد شده به متهم محرز شود.
د) متهم بلافاصله پس از وقوع جرم قصد فرار داشته یا درحال فرار بوده یا فوری پس از وقوع جرم دستگیر شده باشد.
ﻫ) جرم در داخل خانه اتفاق افتاده و شخص ساکن در آن بلافاصله پس از وقوع جرم، ورود مأموران را به آن خانه درخواست کند.
و) متهم بلافاصله پس از وقوع جرم، خود را معرفی کند و وقوع آن را خبر دهد.
ز) متهم ولگرد و یا دارای سوابق سوء کیفری بوده و به این امر در آن محل شهرت داشته باشد.
تبصره- چنانچه جرایم موضوع بند «الف»، «ب» و «ج» ماده 6-131 این قانون به صورت مشهود واقع شوند، تمام شهروندان میتوانند اقدامات لازم را برای جلوگیری از فرار مرتکب جرم و حفظ صحنه آن به عمل آورند.
ماده 18-121: هرگاه قراین و امارات مربوط به وقوع جرم مورد تردید بوده یا اطلاعات ضابطان دادگستری از منابع موثق نباشد، آنها باید پیش از اطلاع به دادستان، بدون داشتن حق تفتیش و بازرسی یا احضار و جلب اشخاص، تحقیقات لازم را به عمل آورده و نتیجه را گزارش دهند. دادستان با توجه به این گزارش، دستور تکمیل تحقیقات یا مختومه شدن پرونده را صادر میکند.
ماده 19-121: ضابطان دادگستری مکلفند نتیجه اقدامات خود را فوری به اطلاع دادستان برسانند. چنانچه دادستان اقدامات انجام شده را کافی نداند، میتواند تکمیل آن را بخواهد. در این صورت ضابطان باید طبق دستور دادستان تحقیقات و اقدامات قانونی را برای کشف جرم به عمل آورند؛ اما نمیتوانند متهم را تحت نظر نگهدارند. چنانچه در جرایم مشهود نگهداری متهم برای تکمیل تحقیقات ضروری باشد، ضابطان باید موضوع اتهام و ادله آن را بلافاصله و به طور کتبی به متهم ابلاغ کنند و مراتب را در اولین فرصت برای اتخاذ تصمیم قانونی به اطلاع دادستان برسانند. در هر حال، ضابطان نمیتوانند بیش از 24ساعت متهم را تحت نظر قرار دهند.
ماده 20-121: هرگاه افرادی خارج از وقت اداری تحت هر عنوان تحت نظر قرار گیرند، باید حداکثر ظرف یک ساعت مراتب به قاضی کشیک اعلام شود. قاضی کشیک نیز مکلف است، موضوع را بررسی کرده و در صورت نیاز با حضور در محل تحت نظر قرار گرفتن آنها اقدام قانونی به عمل آورد.
ماده 21-121: با شروع تحت نظر قرار گرفتن، شخص میتواند تقاضای حضور وکیل کند. وکیل در پایان ملاقات با متهم که نباید بیش از30 دقیقه باشد، میتواند ملاحظات کتبی خود را جهت درج در پرونده اعلام کند.
ماده 22-121: به محض این که متهم در مرجع انتظامی تحت نظر قرار گرفت، حداکثر ظرف یک ساعت، مشخصات سجلی، شغل، نشانی و علت تحت نظر قرار گرفتن وی، به هر طریق ممکن، به دادسرای محل اعلام میشود. دادستان با درج مشخصات مزبور در دفتر مخصوص و رایانه، نظارت لازم را جهت رعایت حقوق این افراد اعمال و فهرست کامل آنها را در پایان هر روز به رئیس کل دادگستری استان مربوط اعلام میکند تا به همان نحو ثبت شود. والدین، همسر، فرزندان و خواهر و برادر این اشخاص میتوانند از طریق مراجع مزبور از تحت نظر بودن آنها اطلاع یابند. پاسخگویی به بستگان درخصوص علت تحت نظر قرار گرفتن، تا حدی که با حیثیت اجتماعی و خانوادگی اشخاص تحت نظر منافات نداشته باشد، ضروری است.
ماده 23-121: شخص تحت نظر میتواند به وسیله تلفن یا هر وسیله ممکن، افراد خانواده یا آشنایان خود را از موضوع تحت نظر بودن آگاه کند و ضابطان نیز مکلفند مساعدت لازم را در این خصوص به عمل آورند؛ مگر آنکه بنا بر ضرورت تحقیقات تشخیص دهند که شخص تحت نظر نباید از چنین حقی استفاده کند، در این صورت باید مراتب را جهت اخذ دستور مقتضی به اطلاع مقام قضایی برسانند.
ماده 24-121: بنا به درخواست شخص تحت نظر یا یکی از بستگان نزدیک وی، یکی از پزشکان به تعیین دادستان از شخص تحت نظر معاینه به عمل میآورد و گواهی پزشک در پرونده ثبت و ضبط میشود.
ماده 25-121: هرگاه متهم در مرجع انتظامی تحت نظر قرار گرفت، ضابطان دادگستری مکلفند حقوق مندرج در این قانون را به متهم تفهیم و به صورت مکتوب در اختیار وی قرار دهند و رسید دریافت و ضمیمه پرونده کنند.
تبصره- شیوه تحت نظر قرار گرفتن متهم و سایر حقوق وی، به موجب آیین نامهای است که ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این قانون توسط وزیر دادگستری با همکاری وزیر کشور تهیه شده و به تصویب رئیس قوه قضاییه میرسد.
ماده 26-121: ضابطان دادگستری مکلفند اظهارات شخص تحت نظر، علت تحت نظر بودن، تاریخ و ساعت آغاز آن، مدت بازجویی، مدت استراحت بین دو بازجویی و تاریخ و ساعتی را که شخص نزد قاضی معرفی شده در صورتمجلس قید و آن را به امضا یا اثر انگشت او برسانند. ضابطان همچنین مکلفند تاریخ و ساعت آغاز و پایان تحت نظر بودن را در دفتر خاصی ثبت و ضبط کنند.
تبصره- در این ماده و نیز در سایر مواد مقرر در این قانون که اخذ امضا و یا اثر انگشت شخص پیشبینی شده است، اثر انگشت در صورتی دارای اعتبار است که شخص قادر به امضا نباشد.
ماده 27-121: ضابطان دادگستری پس از حضور دادستان یا بازپرس در صحنه جرم، تحقیقاتی را که انجام دادهاند به آنها تسلیم میکنند و دیگر حق مداخله ندارند؛ مگر آنکه انجام دستور و مأموریت دیگری از سوی مقام قضایی به آنها ارجاع شود.
ماده 28-121: تفتیش منازل، اماکن و اشیا و جلب اشخاص در جرایم غیرمشهود باید با اجازه موردی مقام قضایی باشد؛ هر چند وی اجرای تحقیقات را به طور کلی به ضابط ارجاع کرده باشد.
تبصره- بازرسی بدنی اشخاص و نیز اشیا از قبیل خودرو و وسایل موجود در آن، چنانچه به تشخیص شورای عالی امنیت ملی کشور در محل یا منطقهای مشخص و برای مدت معینی ضروری و برابر ضوابط مصوب آن شورا باشد، نیازی به صدور مجوز موردی ندارد.
ماده 29-121: ضابطان دادگستری مکلفند طبق مجوز صادر شده عمل کرده و از بازرسی اشیا و مکانهای غیرمرتبط خودداری کنند.
ماده 30-121: ضابطان دادگستری به هنگام ورود به منازل و اماکن، ضمن ارائه اوراق هویت خود اصل دستور قضایی را به رؤیت متصرف قانونی رسانده، مراتب را در صورتمجلس قید و به امضای حاضران میرسانند. درصورتی که این اشخاص از رؤیت امتناع کنند، مراتب در صورتمجلس قید و ضابطان بازرسی را انجام میدهند.
ماده 31-121: چنانچه ضابطان دادگستری در هنگام بازرسی محل با ادله، اسباب و آثار جرم دیگری برخورد کنند که تهدید کننده امنیت و آسایش عمومی جامعه باشد، ضمن حفظ ادله مشهود و تنظیم صورتمجلس، بلافاصله مراتب را به مرجع قضایی صالح گزارش و وفق دستور وی عمل میکنند.
ماده 32-121: ضابطان دادگستری مکلفند اوراق بازجویی و سایر مدارک پرونده را شمارهگذاری کرده، در صورتجلسهای که برای مقام قضایی ارسال میکنند، تعداد کل اوراق پرونده را مشخص کنند.
تبصره- رعایت مفاد ماده مذکوردر خصوص شمارهگذاری اوراق پرونده توسط مدیر دفتر در دادسرا و دادگاه الزامی است و تخلف از آن، موجب محکومیت به سه ماه تا یک سال انفصال از خدمات دولتی است.
ماده 33-121: استفاده از کلمات موهن، پرسشهای تلقینی یا اغفالکننده و پرسشهایی که خارج از موضوع اتهام است، در بازجوییها ممنوع است و درصورت انجام، قابل استناد قضایی نیست. زمان و طول مدت بازجویی باید در اوراق صورتجلسه قید شود و به امضا یا اثر انگشت متهم برسد.
ماده 34-121: تمام اقدامات ضابطان دادگستری در انجام تحقیقات باید مطابق ترتیبات و قواعدی باشد که برای تحقیقات مقدماتی مقرر است.
ماده 35-121: تحمیل هزینههای ناشی از انجام وظایف ضابطان نسبت به کشف جرم، حفظ آثار و علایم و جمع آوری ادله وقوع جرم، شناسایی و یافتن و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم، دستگیری وی، حمایت از بزهدیده و خانواده او در برابر تهدیدات، ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضایی تحت هر عنوان بر بزهدیده ممنوع است.
ماده 36-121:
تخلف از مقررات مواد 3-121، 6-121، 7-121، 9-121، 10-121،
11-121، 12-121، 13-121، 14-121، 15-121، 22-121، 24-121، 25-121، 26-121، 28-121،
32-121و 19-124 این قانون توسط ضابطان، موجب محکومیت به سه ماه تا یک سال انفصال
ازخدمات دولتی است.
فصل دوم: وظایف و اختیارات دادستان
ماده 1-122: جهات قانونی برای شروع به تعقیب به شرح زیر است:
الف) شکایت شاکی یا مدعی خصوصی
ب) اعلام و اخبار ضابطان دادگستری یا اشخاصی که از قول آنها اطمینان حاصل شود.
ج) جرم مشهود، هرگاه دادستان یا بازپرس ناظر وقوع آن باشند.
د) اظهار و اقرار متهم
ه) موارد قانونی دیگری که دادستان از وقوع جرم مطلع میشود.
ماده2-122: هرگاه کسی اعلام کند که خود ناظر وقوع جرمی بوده و جرم مذکور از جرایم غیر قابل گذشت باشد، این اظهار برای شروع به تعقیب کافی است. هرچند ادله دیگری برای تعقیب موجود نباشد؛ اما اگر اعلامکننده شاهد قضیه نبوده، به صرف اعلام نمیتوان شروع به تعقیب کرد؛ مگر این که دلیلی بر صحت ادعا وجود داشته باشد.
ماده 3-122: سازمانهای غیردولتی که اساسنامه آنها در زمینه حمایت از اطفال و زنان، اشخاص بیمار و دارای ناراحتی جسمی یا ذهنی، محیط زیست، منابع طبیعی، میراث فرهنگی، بهداشت عمومی و حمایت از حقوق شهروندی است، میتوانند نسبت به جرایم ارتکابی در زمینههای مذکور اعلام جرم کنند و در تمام مراحل دادرسی جهت اقامه دلیل شرکت و نسبت به آرای دادگاهها اعتراض نمایند.
تبصره 1- درصورتی که جرم واقع شده دارای بزهدیده خاص باشد، کسب رضایت وی جهت اقدام مطابق این ماده ضروری است و چنانچه بزهدیده صغیر باشد، رضایت ولی یا قیم او اخذ میشود. اگر ولی یا قّم خود مرتکب جرم شده باشند، سازمانهای مذکور با اخذ رضایت قیم اتفاقی یا تأیید دادستان اقدامات لازم را انجام میدهند.
تبصره 2- ضابطان دادگستری و مقامات قضایی مکلفند بزهدیدگان جرایم موضوع این ماده را از کمک سازمانهای غیردولتی مربوط آگاه کنند.
تبصره 3- شرایط، نحوه ورود و اسامی سازمانهای غیردولتی به موجب آییننامهای خواهد بود که ظرف شش ماه از تاریخ تصویب این قانون توسط وزیر دادگستری با همکاری وزیر کشور تهیه شده و به تصویب رئیس قوه قضاییه میرسد.
ماده4-122: گزارشها و نامههایی که هویت گزارشدهندگان و نویسندگان آنها مشخص نیست، نمیتوان مبنای شروع به تعقیب قرارداد؛ مگر آنکه دلالت بر وقوع امر مهمی کنند که موجب اخلال در نظم و امنیت عمومی هستند یا همراه قراینی باشند که به نظر دادستان برای شروع به تعقیب کفایت کنند.
ماده 5-122: شکایت برای شروع به تعقیب کافی است و نمیتوان از رسیدگی به آن امتناع کرد؛ مگر آن که مقام قضایی به کذب بودن شکایت یا عدم اهلیت و یا صلاحیت شاکی علم داشته باشد.
ماده 6-122: شاکی یا مدعی خصوصی میتوانند شخصاً یا توسط وکیل شکایت کنند. در شکواییه موارد زیر باید قید شود:
الف) نام و نام خانوادگی، نام پدر و نشانی دقیق شاکی
ب) موضوع شکایت و ذکر تاریخ و محل وقوع جرم
ج) ضرر و زیانی که به مدعی وارد شده و مورد مطالبه است.
د) ادله وقوع جرم و اسامی و مشخصات و نشانی شهود و مطلعان در صورت امکان
ﻫ ) مشخصات و نشانی مشتکیعنه یا مظنون در صورت امکان.
تبصره- قوه قضاییه مکلف است اوراق متحدالشکل مشتمل بر موارد مذکور را تهیه کند و در اختیار مراجعان قراردهد تا در تنظیم شکواییه مورد استفاده قرار گیرد.
ماده 7-122: دادستان و ضابطان دادگستری مکلفند شکایت کتبی و شفاهی را همه وقت قبول کنند. شکایت شفاهی در صورتمجلس قید و به امضا یا اثر انگشت شاکی میرسد. هرگاه شاکی سواد نداشته باشد، مراتب در صورتمجلس قید و انطباق شکایت با مندرجات صورتمجلس تصدیق میشود.
ماده 8-122: در مواردی که تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی است؛ اما بزه دیده محجور باشد و ولی یا قیم نداشته یا به آنها دسترسی نباشد و نصب قیم نیز موجب فوت وقت یا توجه ضرر به محجور شود، تا حضور و مداخله ولی یا قیم یا نصب قیم و همچنین در صورتی که ولی یا قیم خود مرتکب جرم شده یا مداخله در آن داشته باشد، دادستان شخصی را به عنوان قیم موقت تعیین و یا خود امر کیفری را تعقیب میکند و اقدامات ضروری را برای حفظ و جمعآوری ادله جرم و جلوگیری از فرار متهم به عمل میآورد. این حکم در مواردی که بزهدیده، ولی و یا قیم او به عللی از قبیل بیهوشی قادر به شکایت نباشند نیز جاری است.
تبصره- در خصوص شخص سفیه فقط در دعاوی کیفری که جنبه مالی دارد، رعایت ترتیب مذکور در این ماده الزامی است و در غیر موارد مالی، شخص سفیه میتواند خودش طرح شکایت کند.
ماده 9-122: در مواردی که تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی است، اگر بزهدیده صغیر یا مجنون باشد و ولی قهری یا قیم اقدام به شکایت نکند و نیز در مورد بزهدیدگانی که به عللی از قبیل معلولیت جسمی یا ذهنی یا کهولت سن، ناتوان از اقامه دعوا هستند، دادستان موضوع را تعقیب میکند. در این صورت، موقوف شدن تعقیب یا اجرای حکم نیز منوط به موافقت دادستان است.
ماده 10-122: هرگاه مقامات و اشخاص رسمی از وقوع یکی از جرایم غیرقابل گذشت در حوزه کاری خود مطلع شوند، مکلفند موضوع را فوری به دادستان اطلاع دهند.
ماده 11-122: شکایات وزارت خانهها، مؤسسات و شرکتهای دولتی ، مؤسسات یا نهادهای عمومی غیر دولتی و دیگر دستگاههای دولتی علیه یکدیگر ابتدا جهت حل و فصل، حسب مورد در بالاترین مرجع استانی یا کشوری مربوط مطرح میشود و در صورت عدم حصول سازش و درخواست آن مرجع، به شکایت در مراجع قضایی صالح رسیدگی میشود.
تبصره- رعایت مفاد ماده مذکور در خصوص دادگاههای حقوقی نیز الزامی است.
ماده 12-122: دادستان در اموری که به بازپرس ارجاع میشود، حق نظارت و ارائه تعلیمات لازم را دارد.
ماده 13-122: دادستان میتواند در تحقیقات مقدماتی حضور یافته و بر نحوه انجام آن نظارت کند؛ اما نمیتواند جریان تحقیقات را متوقف سازد.
ماده 14-122: نظارت بر تحقیقات به عهده دادستانی است که تحقیقات در حوزه او به عمل میآید؛ هرچند راجع به امری باشد که خارج از آن حوزه اتفاق افتاده است.
ماده 15-122: دادستان پیش از این که تحقیق در جرمی را از بازپرس بخواهد یا جریان تحقیقات را به طور کلی به بازپرس واگذار کند، می تواند اجرای برخی تحقیقات و اقدامات لازم را از بازپرس تقاضا کند. در این صورت بازپرس مکلف است فقط تحقیق یا اقدام مورد تقاضای دادستان را انجام داده و نتیجه را نزد وی ارسال کند.
ماده 16-122: در صورت مشهود بودن جرایم موضوع بند «الف»، «ب» و «ج» ماده 6-131 این قانون، تا پیش از حضور و مداخله بازپرس، دادستان اقدامات لازم را برای حفظ آثار و علایم ، جمعآوری ادله وقوع جرم و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم به عمل میآورد.
ماده 17-122: در مورد جرایم مشهود که رسیدگی به آنها از صلاحیت دادگاه محل خارج است، دادستان مکلف است تمام اقدامات لازم را برای جلوگیری از امحای آثار جرم و فرار و مخفی شدن متهم معمول و هر تحقیقی را که برای کشف جرم لازم بداند، انجام داده و نتیجه اقدامات خود را فوری به مرجع قضایی صالح اعلام کند.
ماده 18-122: در جرایم قابل گذشت، شاکی میتواند درخواست ترک تعقیب کند. در این صورت دادستان با موافقت متهم قرار ترک تعقیب صادر میکند. صدور این قرار مانع ازتعقیب مجدد متهم فقط برای یک بار با تقاضای شاکی نیست.
ماده 19-122: در جرایم تعزیری یا بازدارنده که مجازات قانونی آن حداکثر تا شش ماه حبس، 10 میلیون ریال جزای نقدی و یا شلاق است، چنانچه شاکی وجود نداشته یا گذشت کرده باشد، در صورت فقدان سابقه محکومیت مؤثر کیفری، دادستان میتواند با ملاحظه وضع اجتماعی و سوابق متهم و اوضاع و احوالی که موجب وقوع بزه شده است، با ابراز ندامت وی، ضمن تذکر، وعظ و توبیخ متهم و در صورت ضرورت با اخذ التزام کتبی از او برای رعایت مقررات قانونی، فقط یک بار از تعقیب متهم خودداری و قرار ترک تعقیب صادر کند. این قرار ظرف10 روز ازتاریخ ابلاغ، قابل اعتراض در دادگاه کیفری مربوط خواهد بود.
ماده 20-122: در جرایم تعزیری یا بازدارنده که مجازات قانونی آن حداکثر تا سه سال حبس یا جزای نقدی تا20میلیون ریال است، چنانچه شاکی وجود نداشته، گذشت کرده یا خسارت وارد شده جبران گردیده و یا با موافقت بزه دیده ترتیب پرداخت آن در مدت مشخصی داده شده و متهم فاقد سابقه محکومیت مؤثر کیفری باشد، دادستان میتواند پس از اخذ موافقت متهم ودر صورت ضرورت با اخذ تأمین متناسب، تعقیب وی را از شش ماه تا دو سال معلق کند. در این صورت، دادستان متهم را حسب موردمکلف به اجرای برخی از دستورات زیر میکند:
الف) ارائه خدمات به بزهدیده در جهت رفع یا کاهش آثار زیانبار مادی یا معنوی ناشی از جرم با رضایت بزهدیده
ب) ترک اعتیاد از طریق مراجعه به پزشک، درمانگاه، بیمارستان و یا به هر طریق دیگر حداکثر ظرف شش ماه
ج) خودداری از اشتغال به کار یا حرفه معین، حداکثر به مدت یک سال
د) خودداری از رفت و آمد به محل یا مکان معین حداکثر به مدت یک سال
هـ) معرفی خود در زمانهای معین به شخص یا مقامی که دادستان تعیین میکند، حداکثر به مدت یک سال
و) انجام دادن کار در ایام یا ساعات معین در مؤسسات عمومی یا عامالمنفعهای که دادستان معین میکند، حداکثر به مدت یک سال
ز) شرکت در کلاسها یا جلسات آموزشی، فرهنگی و حرفهای در ایام و ساعات معین حداکثر به مدت یک سال
ح) عدم اقدام به رانندگی با وسایل نقلیه موتوری و تحویل دادن گواهینامه حداکثر به مدت یک سال
ط) عدم حمل سلاح دارای مجوز یا استفاده از آن حداکثر به مدت یک سال
ی) عدم ارتباط و ملاقات با شرکای جرم و بزهدیده که توسط دادستان تعیین میشود، برای مدت معین
ک) ممنوعیت خروج از کشور و تحویل دادن گذرنامه با اعلام مراتب به مراجع مربوط حداکثر به مدت شش ماه.
تبصره 1- چنانچه مجازاتهای مندرج در ماده مذکور و ماده 19-122 این قانون توأم با حبس باشد، مجازات حبس ملاک عمل خواهد بود.
تبصره 2- در صورتی که متهم در مدت تعلیق، مرتکب جرمی از همان نوع که تعقیب آن معلق شده یا جرمی که مجازات آن شدیدتر است، بشود و یا دستورات دادستان را اجرا نکند، قرار تعلیق لغو و با رعایت مقررات مربوط به تعدد، تعقیب به عمل میآید و مدتی که تعقیب معلق بوده است، جزو مدت مرور زمان محسوب نمیشود. مرجع صادرکننده قرار مکلف است به مفاد این تبصره در قرار صادر شده تصریح کند.
تبصره 3- قرار تعلیق تعقیب، ظرف 10 روز پس از ابلاغ، قابل اعتراض در دادگاه کیفری مربوط است.
تبصره 4- هرگاه پس از صدور قرار تعلیق تعقیب معلوم شود که متهم دارای سابقه محکومیت کیفری مؤثر بوده، قرار مزبور به وسیله مرجع صادرکننده لغو و تعقیب از سر گرفته میشود و مدتی که تعقیب معلق بوده است، جزو مدت مرور زمان محسوب نمیگردد.
تبصره 5- بازپرس میتواند اعمال مقررات این ماده را از دادستان درخواست کند.
تبصره 6- در مواردی که پرونده به طور مستقیم در دادگاه مطرح میشود، دادگاه میتواند مقررات این ماده را اعمال کند.
ماده 21-122: در تمام جرایم قابل گذشت و جرایمی که گذشت شاکی یا مدعی خصوصی مؤثر در تخفیف مجازات است، دادستان یا بازپرس میتواند به درخواست متهم و موافقت بزه دیده یا مدعی خصوصی و با اخذ تأمین متناسب، مهلتی که بیش از دو ماه نباشد به متهم بدهد تا برای تحصیل گذشت شاکی یا جبران خسارت ناشی از جرم اقدام کند. همچنین دادستان یا بازپرس میتواند برای حصول سازش میان طرفین، موضوع را با توافق آنها به شورای حل اختلاف یا شخص یا مؤسسهای جهت میانجیگری ارجاع کند. مدت میانجیگری از سه ماه بیشتر نخواهد بود. مهلتهای مذکور در این ماده در صورت اقتضا فقط برای یک بار و به میزان مذکور قابل تمدید است. اگر شاکی گذشت کند و موضوع از جرایم قابل گذشت باشد، تعقیب موقوف میشود. در سایر موارد، اگر شاکی گذشت کند یا خسارت او جبران شود و یا راجع به پرداخت آن توافق حاصل شود و متهم فاقد سابقه محکومیت مؤثر کیفری باشد، دادستان میتواند پس از اخذ موافقت متهم، تعقیب وی را از شش ماه تا دو سال معلق کند. در این صورت، دادستان متهم را با رعایت تبصرههای ماده 9-132 این قانون حسب مورد، مکلف به اجرای برخی دستورات موضوع ماده مذکور میکند. همچنین در صورت عدم اجرای تعهدات مورد توافق از سوی متهم، بنا به درخواست شاکی، قرار تعلیق تعقیب را لغو و تعقیب را مجدداً آغاز میکند.
ماده 22-122: نتیجه میانجیگری به صورت مشروح و با ذکر ادله آن طی صورتجلسهای که به امضای میانجیگر و طرفین رسیده است، جهت اقدامات بعدی نزد دادستان ارسال میشود. در صورت حصول توافق، ذکر تعهدات طرفین و چگونگی انجام آنها در صورتجلسه الزامی است.
ماده 23-122: چگونگی
انجام دادن کار درمؤسسات عامالمنفعه موضوع بند «و» ماده
20-122 این قانون و ترتیب میانجیگری و شخص یا اشخاصی که برای میانجیگری انتخاب
میشوند، موضوع ماده 21-122 این قانون به موجب آییننامهای است که ظرف سه ماه از
تاریخ تصویب این قانون توسط وزیر دادگستری تهیه شده و به تصویب رئیس قوه قضاییه
میرسد.
ماده 24-122: در مواردی که دیه باید از بیتالمال پرداخت شود، پس از اتخاذ تصمیم قانونی راجع به سایر جهات، پرونده به دستور دادستان برای صدور حکم مقتضی به دادگاه ارسال میشود.
ماده 25-122: در غیر جرایم موضوع بند «الف»، «ب» و «ج» ماده 6-131 این قانون، چنانچه متهم و شاکی حاضر باشند یا متهم حاضر و شاکی وجود نداشته یا گذشت کرده باشد و تحقیقات مقدماتی هم کامل باشد، دادستان میتواند رأساً یا به درخواست بازپرس با اعزام متهم به دادگاه و در صورت حضور شاکی به همراه او، دعوای کیفری را بلافاصله بدون صدور کیفرخواست به صورت شفاهی مطرح کند. در این مورد، دادگاه بدون تأخیر تشکیل جلسه داده و به متهم تفهیم میکند که حق دارد برای تعیین وکیل و تدارک دفاع مهلت بخواهد که در صورت درخواست متهم، حداقل سه روز به او مهلت داده میشود. تفهیم این موضوع و پاسخ متهم باید در صورتمجلس دادگاه قید شود. هرگاه متهم از این حق استفاده نکند، دادگاه در همان جلسه، رسیدگی و رأی صادر میکند و اگر ضمن رسیدگی انجام تحقیقاتی را لازم بداند، آنها را انجام و یا دستور تکمیل تحقیقات را به دادستان یا ضابطان دادگستری میدهد. اخذ تأمین متناسب از متهم با دادگاه است. شاکی در صورت مطالبه ضرر و زیان میتواند حداکثر ظرف پنج روز دادخواست خود را تقدیم کند و دادگاه هرچند فارغ از امر کیفری باشد، به دعوای ضرر و زیان رسیدگی و رأی مقتضی صادر میکند.
ماده 26-122: هرگاه مأموران پست بر مبنای قراین و امارات، احتمال قوی دهند که بسته پستی حاوی موادمخدر، سمی، میکروبی خطرناک و یا مواد منفجره، اسلحه گرم و یا سایر آلات و ادوات جرم است، محموله پستی را با تنظیم صورتمجلس توقیف کرده و موضوع را فوری به اطلاع دادستان میرسانند. دادستان پس از بررسی، در صورت منتفی بودن احتمال، بلافاصله دستور استرداد یا ارسال بسته پستی را صادر میکند.
ماده 27-122: دادستان میتواند با استفاده از نیروهای مردمی و با هماهنگی